English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7469 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
osmosis U ازیک پرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
membranaceous U دارای غشاء پرده پرده غشایی
tone and semitone U پرده ونیم پرده
on one hand U ازیک طرف
ex parte U ازیک طرف
of the same leaven U ازیک جنس
from pillar to post U ازیک دربدردیگر
uniparental U ازیک ولی
tringle U چوب پرده میل پرده چوب دیرک
from stem to stern U ازیک سربسر دیگر
Ask each and every one of them . U ازیک یک آنها بپرسید
aliunde U ازیک جای دیگر
extravaganzas U ازیک شخصیت خیالی
extravaganza U ازیک شخصیت خیالی
to lose an eye U ازیک چشم نابیناشدن
itineration U ازیک جابجایی دیگر
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
dual U استفاده ازیک جفت
consubstantiate U ازیک جنس شدن
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
lobectomy U برداشتن قسمتی ازیک عضو
gybe U ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
it is useful in a way U ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
out fall U محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
nutcrackers U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
nutcracker U تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replaying U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replay U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replayed U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replays U خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
polyoestrous U دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
eponymy U اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
scrimmages U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
relocating U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
scrimmage U بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
relocated U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocate U انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
Sept U دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
metastasize U گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
outdegree U تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
distortions U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology U بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion U اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
ferryboat U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
retrieval U عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
ferryboats U قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
concatenate U بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
amphibrach U شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
ferried U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
ferries U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying U گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relay U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed U ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
single transposition U نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
verification U بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
slewing U سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
to vote plump U رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
take sides <idiom> U حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
hangings U پرده
palled U پرده
purdah U پرده
palling U پرده
mantle U پرده
mantles U پرده
palls U پرده
plain spoken U بی پرده
tympan U پرده
pecten U پرده
patagium U پرده
painting U پرده
paintings U پرده
straightforwardly U بی پرده
uninhibited U بی پرده
smokescreen U پرده
door curtain U پرده در
free spoken U بی پرده
window shade U پرده
velum U پرده
fin footed U پرده پا
unreserved U بی پرده
tympanon U پرده
screens U پرده
outspokenly U بی پرده
curtains U پرده
screen U پرده
screened U پرده
straight out U بی پرده
screening, screenings U پرده
door curtain U پرده
pall U پرده
straighter U بی پرده
frankest U بی پرده
franking U بی پرده
blinds U پرده
franks U بی پرده
bluntly U بی پرده
membrane U پرده
blunt U بی پرده
blunted U بی پرده
blunter U بی پرده
franker U بی پرده
pert U بی پرده
straight U بی پرده
straightforward U بی پرده
membranes U پرده
diaphragms U پرده
frank U بی پرده
diaphragm U پرده
blind U پرده
blinded U پرده
backstage U در پس پرده
veil U پرده
vane U پرده
blunts U بی پرده
blunting U بی پرده
straightest U بی پرده
bluntest U بی پرده
veils U پرده
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
vanes U پرده
franked U بی پرده
panels U پرده مخابرات
panel U پرده مخابرات
upholster U پرده زدن
to draw the c. forth U پرده افتادن
webbed U پرده دار
fretted U پرده دار
veil nebula U ابری پرده
to draw the c. forth U پرده کشیدن
glozing U پرده پوشی
curtain rod U چوب پرده
entracte U میان پرده
diaphrgam U میان پرده
eardrums U پرده صماخ
endocardium U پرده درونی دل
eardrums U پرده گوش
eardrum U پرده صماخ
eardrum U پرده گوش
roundly U بی پرده اشکار
drumhead U پرده صماخ
deadlight U پرده کرکره
tympanic membrane U پرده صماخ
unreserve U بی پرده گویی
endoderm U پرده درونی
curtain of fire U پرده اتش
tympanum U پرده گوش
he has a loose tongue U پرده در است
ridden U پرده محراب
smoke screen U پرده دود
palmated U پرده دار
panel code U کد پرده مخابرات
hymen U پرده بکارت
tapestry U پرده دیوارکوب
silver screen U پرده سینما
quater tone U یک چهارم پرده
tapestries U پرده منقوش
tapestries U پرده دیوارکوب
round unvarnished tale U سخن بی پرده
say it frankly U بی پرده بگو
pellicular U پرده دار
signal panel U پرده مخابرات
tapestry U پرده منقوش
hymens U پرده بکارت
steel facing membrane U پرده فولادی
it is wrapt in mystery U در پرده است
half-notes U نیم پرده
membrane U پرده پوست
marking panel U پرده شناسایی
the curtain falls U پرده میافتد
hymenopteral or terous U پرده بال
hymenoptera U پرده بالان
half tone U نیم پرده
membranes U پرده پوست
sun blind U پرده پنجره
lambrequin U یا روی پرده
mediastinum U میان پرده
straightaway U رک وبی پرده
marking panel U پرده مخابرات
maidenhead U پرده بکارت
Recent search history Forum search
0تور پرده به انگلیسی
0پرده دارى مى كند بر طاق كسرىٰ عنكبوت يومِ نوبت مى زند بر گنبدِ افراسياب
0پاره کردن پرده باکره با کیرهای خیلی بزرگ مشکی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com